بیانگر زمانی است که فاعل از انجام ان صرفنظر کرده است.این حالت طبق فرمول زیر ساخته می شود:

ریشه فعل+ma/me+پسوند شخص

مثال 1)

فعل yazmak /نوشتن


 فارسیتلفظ فارسیصرف فعلضمایر جمعفارسیفارسیصرف فعلضمایرمفرد

ننوشتیمیازمادیکyazmadıkBizننوشتمیازمادیمyazmadımmen

ننوشتیدیازمادینیزyazmadınızSizننوشتییازمادینyazmadınsen

ننوشتندیازمادی لارyazmadılarOnlarننوشتیازمادیyazmao
مثال 2)


فعل gelmek / آمدن

معنیتلفظ فارسیصرف فعلضمایر جمعمعنیتلفظ فارسیصرف فعلضمایر مفرد
نیامدیمگل مه دیکgelmedikBizنیامدمگل مه دیمgelmedimBen
نیامدیدگل مه دینیزgelmedinizSizنیامدیگل مه دینgelmedinsen
نیامدندگل مه  دی لرgelmedilerOnlarنیامدگل مه دیgelmediO
نکته* در زبان ترکی (ترکی استانبولی) حروف الفبا به دو گروه صدا دار و بیصدا تقسیم می شود و حروف صدا دار هم خود به دو دسته کلفت و نازک طبقه بندی می شود:

1) حروف صدا دار کلفت:a-ı-o-u

2) حروف صدار دار نازک:e-i-ö-ü


اگر اولین حرف صدادار کلمه ایی نازک باشد حرف صدا دار بعدی هم باید نازک باشد و بر عکس اگر اولین حرف صدا دار کلمه ایی کلفت باشد حرف صدا دار بعدی هم از نوع کلفت است و این قاعده فقط در مورد لغاتی صدق می کند که ریشه ترکی داشته باشد (davut.blogfa.com) این قاعده در دو فعلی که به عنوان مثال اوردم کاملا گویا است .یکی دو مثال دیگر برای مشحص شدن این قاعده ذکر می کنم :canlı/جانلی ( زنده)-yemiş/ یه میش (خورده است).چون این کلمات ریشه ترکی داشتن از این قاعده پیروی میکردند.ولی کلماتی که ریشه ترکی ندارند ولی در زبان ترکی کاربرد دارند از این قانون تبعیت نمی کنند مثال: polis  / پلیس ( پلیس)-Taksi / تاکسی ( تاکسی)