تاریخچه هنر فرش                                                                                  
کلمه فرش یک لغت عربی است که به معنای گستردن وپهن شدن است و شامل تمام زیراندازهایی چون قالی، گلیم، زیلو، جاجیم، پلاس، حصیر و نمد می باشد.
کلمه قالی یک لغت ترکی است، که مخفف قالین به معنای گستردن و پهن شدن است و شامل فرشی است که پرزدار باشد و با پنبه و پشم و ابریشم و نقوش مختلف بافته شده است. سرآغاز هنر فرش بافی و چگونگی خلق و تکامل این هنر هنوز مشخص نیست ولی با توجه به مدارک و شواهد به جای مانده از گذشته مشخص می گردد که انسان در طی روزگاران گذشته به این فن دست یافت که چگونه می تواند از شاخه های نرم و نازک درختان سبد، بوریا و حصیر ببافد و در این دوران پی به فن ریسندگی و بافت برده است و توانست با انبوه الیاف پشم زیراندازهای نمدی نیز تهیه کند و بر آن شد تا این فن را گسترده تر کند و با ادغام سبد بافی و ریسندگی هنرهایی چون جاجیم بافی، پلاس بافی و گلیم بافی را به دست آورد و در حالت تکامل یافته تر آن پی به عمل گره زدن برد و هنر قالی بافی راخلق کردند.                                                                                                    
برای شناخت دوران قالی بافی از شواهد گوناگونی کمک گرفته می شود و از آن جمله می توان از آثار به جا مانده، تصاویر کتب، نقل و قول های موجود در کتب مختلف در این مورد یاری گرفت و بدین نتیجه می توان رسید که هنر فرش دو دوره مختلف را پشت سر گذارده است              .                                                           

دوران قبل از اسلام یا عهد باستان*


*دوران پس از اسلام یا عهد اسلامی


*تاریخچه قالی بافی قبل از اسلام

باستان شناسان با توجه به آثار به دست آمده از دوران های مختلف برای فرش ها و دست بافته های ایرانی قدمت 2500 ساله را تعیین کرده اند. قدیمی ترین نمونه فرش به دست آمده در جهان قالیچه ای است به طول 2 متر و عرض 1.83 متر و ضخامت 3 میلی متر که در هر سانتی متر مربع آن 36 گره وجود دارد. این دست بافت قدیمی ترین فرش گره دار شناخته شده است که در سال 1326 ه . ش ( 1947 م ) در منطقه سیبری روسیه، در دره اکتائی در ناحیه ای به نام پازیریک در 80 کیلومتری مرز مغولستان و 200 کیلومتری جنوب شرقی پی اسیک در گور یخ زده یکی از فرمانروایان سکایی در داخل یک تابوت توسط پروفسور رودنکو کشف گردید که به نظر می رسد به عنوان زین اسب از آن استفاده شده است.

طرح این فرش به نسبت قدمت آن بسیار پیشرفته می باشد، حاشیه این فرش از 5 بخش تشکیل شده است. قسمت بیرونی حاشیه آن، نقش تکراری کوچکی از       جانوری افسانه ای و بالدار است و پس از آن     مردانی اسب سوار و مردانی پیاده به همراه اسبانشان که یک در میان در حال حرکتند و در حاشیه سوم گل های چهار   گوش آشوری و در حاشیه چهارم نقش یک ردیف گوزن خال دار به چشم می خورد و در آخرین حاشیه شاهد حیوانات افسانه ای بال دار می باشیم و متن آن از گل های چهار پر به صورت واگیره پر شده است .                                                                                                    
جنس پرز این فرش پشم و رنگ های به کار رفته قرمز، سبز، آبی، نارنجی و نوعی سبز متمایل به آبی می باشد. گره به کار رفته متقارن یا ترکی در 5/6 سانتی متر با رج شمار 26 می باشد. این فرش پس از ترمیم در موزه آرمیتاژ لنینگراد ( سن پطرز بورگ ) روسیه نگهداری می شود. با توجه به نقش های روی این فرش که شبیه نقوش حجاری های تخت جمشید است و جزء نقوش اصیل هخامنشی است. کارشناسان این فرش را ایرانی می دانند و معتقدند این فرش از هنرهای مادها ومادها(خراسان قدیم)                                                                                                        می باشد                        
شواهد تاریخی نشان دهنده این نکته است که قالی بافی در زمان ساسانیان نیز رایج بوده به طوری که در یک سالنامه چینی به نام " سویی" مربوط به سال های 590 تا 611 م از کالاها و قالی های ایرانی یاد کرده است. برای نمونه از فرش های این دوره می توان از فرش بهارستان ( بهار خسرو یا زمستان ) نام برد که ابعاد آن 90 * 90 پا بوده و مساحت 400 متر مربع و مواد به کار رفته در این فرش از نوع عالی و گران قیمتی بوده و شامل ابریشم، زر و سیم و جواهرات می باشد که با توجه به مساحت آن وزن آن حدود 20 تن تخمین زده شده است و طرح و نقشه آن نشان دهنده باغی در چهار فصل می باشد که در قصر مدائن در کاخ تیسفون در زمان پادشاهی خسرو پرویز ( خسرو انوشیروان ) گسترده شده است.                                                                                          


*تاریخچه قالیبافی بعد ازاسلام                                                                                                                                  


متاسفانه بر اثر فرسایش تدریجی مواد، نمونه ای از آثار قالی بافی ایرانی در دست نیست، از این رو باید از روی نقاشی های کتب مختلف و به جای مانده به بررسی قالی ایرانی قبل از قرن دهم هجری بپردازیم .                                                
آثار به جای مانده گواه آن است که در دوران اسلامی در ایران کارگاه هایی در ایران فعال بودند و قالی بافی در ایران رواج داشته به طوریکه در کتاب " حدود العالم من المشرق الی الغرب " درباره قالی بافی در فارس مطالبی آمده است. یک قرن پس از این کتاب یک مورخ به نام مقدسی در مورد قالی های منطقه قائنات و ارزش آنها مطالبی را عنوان کرده است. مورخ دیگری به نام یعقوبی در مورد فرش های منطقه آذربایجان گزارش می دهد و از رواج این هنر در این منطقه یاد می کند.                                 
صد سال پس از این مطالب مورخی حبشی به نام ابن بطوطه در سفرنامه اش از فرش های سبز رنگی که در استان اصفهان در شهرستان های " ایزه " و " دیزج " بر سر راه عابرین گسترده می شده یاد می کند.                                                 
ناصر خسرو در یکی از سفرهایش به خراسان یادداشت می کند که در تمامی استان خراسان           همه     نوع زیراندازی        بافته می شود و کارگاه های متعددی در این     مورد وجود دارد                                            .                                                                                                                                                  
همچنین ابن خلدون در مورد هدایایی که از منطقه طبرستان ( مازندران ) برای دربار خلفای شام و بغداد، فرستاده می شده و شامل کالاهای گران قیمت و قالی های نفیس بوده است مطالبی را یاد کرده است. از همین یادداشت های پراکنده موجود در کتب تاریخی به خوبی مشخص می شود که در قرون اولیه اسلامی قالی بافی، در ایران رواج کامل داشته و اغلب به دست روستائیان و قبایل انجام می گرفته است و در نواحی تبریز، اصفهان، مشهد، کاشان، بیجار، اراک، ترکمن و یا روستا های اطراف آن هم اکنون نیز بیشترین و اصیل ترین قالی ها را این مناطق دارا هستند                                                       .
در زمان پادشاهان سلجوقی فرش های ناحیه ترکیه شهرت بسیاری داشت و شامل طرح های هندسی و اشکال مشابه و طرح های هشت گوش و برنجی و بیضی شکل با حاشیه های کتیبه ای خط کوفی با رنگ های قرمز، زرد، آبی ( تیره و روشن ) رواج بسیاری داشته اند. هم اکنون اکثر این آثار در موزه استانبول قرار دارند 
پس از حمله مغول به آسیای غربی به ویژه حکومت در ایران هنر فرش بافی و کلیه هنرهای دیگر به حالت رکود و توقف رسید و تمامی هنرمندان از ترس جانشان در مناطق گمنام پراکنده شدند و به فعالیت های بسیار محدود پرداختند. اما پس از اسلام آوردن حکام مغول ارزش هنر بالا رفت و به کارهای هنری توجه بیشتری شد و هنرهایی مانند مینیاتور، تذهیب، قالی بافی در دوره تیموریان مجددا شکوفا شد. از فرش های این دوره اثری در دست نیست و فقط در نقوش به جا مانده از مینیاتورها می توان به نوع طراحی و نقوش قالی های این دوره پی برد که دارای طرح های هندسی و اشکال کتیبه ای به خط کوفی بوده است. این تصاویر در شاهنامه دموت در قرن نهم موجود می باشند.                                                                        
در زمان صفویان که پس از تیموریان ظهور کردند بنا به شواهد به جای مانده نفیس ترین و عالی ترین فرش های ایرانی در این دوره بافته شده است و این امر را باید مدیون توجه پادشاهان صفویه به هنر در تمام جوانبش به ویژه هنر فرش بافی و طراحی فرش دانست. پادشاهان صفویه همگی توجه خاصی بدین امر داشتند اما شاه اسماعیل صفوی و شاه عباس از دیگر پادشاهان در این زمینه پیشی گرفتند به طوری که در طراحی و نقوش فرش خود شخصا دستی داشتند و ابتکاراتی را در طراحی فرش به آن ها به ویژه شاه عباس نسبت می دهند و گل های شاه      عباسی موجود در فرش متعلق به این دوره می باشد. طراحی فرش در این دوره تحت تاثیر مینیاتور و تذهیب بوده و طرح ها از حالت شکل های هندسی و شکسته به حالت گردان و پیچ در آمده است. یکی دیگر از ابتکارات این دوره طرح های تزئینی شکل های گیاهی است که از برگ های نخل گرفته شده است و دارای غنچه های متعددی می باشد و بکارگیری فراوان اسلیمی ها و ابداع اسلیمی ها و ختایی های گوناگون در این دوره بسیار مشاهده شده است.                                                                                   

 


/**/